جدول جو
جدول جو

معنی کاشی کلا - جستجوی لغت در جدول جو

کاشی کلا
از توابع بندپی واقع در شهرستان بابل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاشی کار
تصویر کاشی کار
کسی که آجر کاشی را در ساختمان ها کار می گذارد
فرهنگ فارسی عمید
(کِ)
دهی است از دهستان دابو ازبخش مرکزی شهرستان آمل. دشت، معتدل و مرطوب است و 170 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
دهی است در ناتل رستاق از ناحیۀ نور مازندران. (سفرنامۀ مازندران رابینو ص 111 و ترجمه آن ص 149)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نام موضعی به بابل (بار فروش) مازندران. (مازندران و استرآباد رابینو ص 117 بخش انگلیسی و ص 158 ترجمه فارسی آن)
لغت نامه دهخدا
(کالْ لی)
دهی است از دهستان لفور بخش مرکزی شهرستان شاهی که در 14هزارگزی جنوب باختری شیرگاه واقع است. کوهستانی، جنگلی، معتدل و مرطوب است، 550 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه پی رود تأمین میشود. محصول آن برنج و لبنیات، و شغل اهالی زراعت و گله داری، و صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی و راههای آن مالرو است. در تابستان به ییلاق سفیدریز و لوپی میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
از دهات میان دورود فرح آباد (ساری). (از ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 161)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دهی است از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل با 140 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(جِ)
دهی است از دهستان بالاتجن بخش مرکزی شهرستان شاهی، در 8 هزارگزی مغرب شاهی، در دشت معتدل هوای مرطوبی واقع است و 90 تن سکنه دارد. آبش از نهر هتکه و رود خانه تالار، محصولش غلات و برنج و پنبه و ابریشم و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ص 131)
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لَ)
نام موضعی از رودپشت مشهدسر. (مازندران و استرآباد رابینو ص 117 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(مُ لَ)
دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 32هزارگزی باختر مهاباد و 21500 گزی خاور شوسۀ خانه به نقده. ناحیه ای است کوهستانی، سردسیر، سالم و دارای 41 تن سکنه. از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات، توتون و حبوب است و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. از صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(اِ کَ)
دهی از دهستان پازوار بخش بابلسر شهرستان بابل، واقع در 7000گزی شمال بابل، کنار شوسۀ بابل به بابلسر. دشت. معتدل مرطوب مالاریائی با 180 تن سکنه. مازندرانی و فارسی زبان. آب آن از چاه. محصول پنبه، کنجد، باقلا، صیفی، غلات. شغل اهالی زراعت. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(ظِ مَ)
دهی از دهستان لنگا از شهرستان شهسوار واقع در 25 هزارگزی جنوب خاوری شهسوار و 4 هزارگزی جنوب عباس آباد، دشت و معتدل مرطوب و مالاریائی و دارای 120 تن سکنه است. آب از رود خانه کاظم رود دارد. محصول آن برنج و مرکبات و شغل اهالی زراعت است. راه فرعی به شوسه دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهات فرح آباد. (ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 161)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نام دهی است از دیه های اطراف نور. (از سفرنامۀ رابینو ترجمه فارسی ص 149)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نام عده ای از قرا، و از جمله، قریه ای در بالا بلوک بارفروش. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 117). و قریه ای در لالاآباد بارفروش. (سفرنامۀ مازندران واسترآباد رابینو ص 118). قریه ای در ناحیه دابو به آمل. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 112). قریه ای در ناحیه گرم رودپی در آمل. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 113). قریه ای در کار کندۀ ساری. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 121)
لغت نامه دهخدا
(فَ / فْ)
دهی از دهستان کیاکلا که در بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع است و 210 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان ولوپی بخش مرکزی سوادکوه شهرستان قائم شهر. کوهستانی، معتدل و مرطوب است و 150 تن سکنه دارد. محصول آنجا برنج و غلات و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
آنکه کاشی را در بنا کار گذارد، بنایی که در آن کاشی کار گذاشته شده: (جمیع دکاکین و خانات کاشی کار دو طبقه و حمامات ویران شده اجساد قتیلان تبریزی همچنان در کوچه ها و بیوت و بازار ها افتاده بود) (عالم آرا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاشی کار
تصویر کاشی کار
((~. گَ))
آن که کاشی را در بنا کار گذارد، بنایی که در آن کاشی کار گذاشته شده است
فرهنگ فارسی معین
از توابع لاله آباد بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی در بابل، از توابع دهستان بابلسر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بابلکنار واقع در شهرستان بابل، از توابع حومه ی نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بالاتجن قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان دشت سر از بخش مرکزی آمل پاش کلا، از توابع
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دابوی جنوبی شهرستان آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
کلاه ساخته شده از کاغذ که در مدارس قدیم بر شاگردان تنبل می
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان بالا خیابان لیتکوه بخش مرکزی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع لفور سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع چهاردانگه ی سورتچی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بالاتجن قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان بیشه ی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان میان رود شهرستان نوشهر، از توابع دهستان.، از توابع دهستان بیشه سر بابل، از توابع دهستان چهاردانگه
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان بندپی بابل، نام روستایی در خوزه خانقاه
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان دابوی جنوبی از بخش مرکزی آمل، پاشاکلا، از توباع دهستان بندرج ساری، پاشاکلا
فرهنگ گویش مازندرانی